حکیم عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری ، فیلسوف ، منجم ، ریاضی دان و شاعر ایرانی ، در قرن پنجم تا اوایل قرن ششم هجری می زیست . نظامی عروضی وفات او را ۱۴ سال پیش از سال ۵۳۰ می داند پس تا حوالی سالهای ۵۱۶ و ۵۱۷ می زیسته است . شوربختانه از زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست . او در زمان ملکشاه و آلب ارسلان سلجوقی زندگی می کرد و می گویند در دوران طفولیت با نظام الملک و حسن صباح هم درس بود . ولی مورخان این قول را معجول دانسته و آن را قبول ندارند و قدر مسلم این است که او اهل سیاست نبود و مانند اغلب فلاسفه در حال انزوا می زیست و تراژدی غم انگیز زندگی را از بیرون گود تماشا می کرد .
بیشتر خیام را به عنوان منجم و فلسوف در جهان می شناسند . القفطی در باره او می نویسد : او به تدریس فلسفه یونان می پرداخت و در حکمت و نجوم بی مانند بود . زکریا بن محمد قزوینی در باره منجم بودن او می نویسد : عمر خیام در عصر ملکشاه می زیست و این سلطان اموال فراوانی به وی داد تا آلات رصد و کواکب را خریداری کند ولی به زودی سلطان به رحمت ایزدی پیوست و این مهم انجام نیافت . شهروزی در مورد قدرت حافظه ی خیام می گوید : وی کتابی را در اصفهان ۷ بار مرور کرد و چون به نیشابور بازگشت از بر خواند و وقتی مقایسه کردند بین گفته ی او متن کتاب تفاوتی در میان نبود . شایستگی وی در نجوم به حدی بود که وقتی ملکشاه خواست تقویم را تصیح کند او یکی از ۸ مصصح بود و نتیجه ی این اصلاح تاریخ جلالی است . به علاوه خیام یک جدول نجومی به نام زیج ملکشاهی تصنیف کرد بعدها شهرت بسیاری یافت و مورد استفاده دانشمندان قرار گرفت . او هچنین مسائل بسیاری در ریاضی مطرح کرد که یکی از معروفترین آنها در پایان جستار به زبان ساده ی امروزی نقل خواهد شد .
قدیمی ترین کتابی که از خیام نامی به میان می آورد ،((چهارمقاله)) تالیف نظامی عروضی است که خیام را در ردیف منجمان می شمارد . در (( تاریخ بیهقی )) و (( تتمه صوان الحکمه )) نگارش ابولحسن بیهقی در سنه ی ۵۶۲ تالیف شده نیز از خیام سخن رفته است . از این اثر معلوم می شود که خیام علاوه بر ریاضیات و نجوم و طب در لغت و فقه و تاریخ نیز دست داشته است .
گویا ترانه های خیام در زمان حیاتش به واسطه ی تعصب مردم مخفی بودن و تنها یک دسته از دوستان همرنگش از ترانه های او باخبر بوده اند .
نخستین کتابی که در آن از خیام شاعر سخن گفته می شود ، (( خریده القصر)) تالیف عمادالدین کاتب اصفهانی به زبان عربی است که سال ۵۷۲ هجری یعنی ۵۰ سال پس از مرگ او نوشته شده است .
کتاب دیگری که خیام را تحت عنوان شاعر مطالعه کرده است (( مرصادالعباد )) تالیف نجم الدین رازی است که در سنه ی ۶۲۰-۶۲۱ تالیف شده و نویسنده از دید صوفی و متعصب خویش خیام را نیش زبان و دشنام خود آسوده نگذارده است . در این کتاب گفته شده : ( ... که ثمره ی نظر ایمانست و ثمره ی قدم عرفان . فلسفی و دهری و طبایعی از این دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته اند . یکی از فضلا که به نزد نابینایان به فضل و حکمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است ، از غایت حیرت و ضلالت این بیت را می گوید :
در دایره ای کامدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت ، نه نهایت پیداست
کس می نزد دمی در ین عالم راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست )
قضاوت این شخص در شناسانیدن اندیشه های خیام نقش به سزایی دارد چرا که از نظر زمانی نیز نزدیک به خیام است .
دوران عمر خیام دوران پر آشوبی بود . استبداد حکومت سلاجقه و نا بسامانی اوضاع اجتماعی ، عده ای را وادار به کناره گیری از دستگاه قدرت سلجوقی کرده بود و برخی هم مانند حسن صباح انقلابی و شورشی بودند . عده ای هم مانند امام محمد غزالی وجدان خویش را فروخته و در خدمت سلاجقه بود ولی در میان اشخاص مشهور آن زمان خیام گوشه گیر و منزوی بود .او در عمر خویش هرگز ازدواج نکرد و در کمال قناعت زندگی می کرد می گویند درآمد سالیانه او ۱۲۰۰ مثقال طلا بود . او همواره به تحقیق و تفحص مشغول بود . بیهقی می گوید در دوران طفولیت در مجلس درس او حاضر می شده :( دستور ، فلسوف و حجه الحق نامیده می شده ! پدران او همه نیشابوری بوده اند . در علوم و حکمت تالی ابوعلی بود و شخصا آدمی بود خشک ، بدخلق و کم حوصله . ) او هچنین مردی قانع ، شجاع ، منیع الطبع و راستگو بوده و بر خلاف بسیاری از شاعران قلم خود را به تملق آلوده نکرده است . او تزویر ، ریاکاری و دروغ به شدت بیزار است و سرشت آزاده اش در سراسر اشعارش به آن خرده گرفته است :
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر روز به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم
اما تو چنانچه می نمایی هستی؟
یکی از بارزترین خصوصیت خیام نیش زبان و مزاح اوست یکی از روایات در مورد مزاح او این است که :
در نیشابور مدرسه ای قدیمی بود که به تعمیر آن می پرداختند و الاغان برای آنجا آجر می آوردند . روزی خیام با شاگردانش در مدرسه بود و الاغی از وارد شدن خودداری می کرد . حکیم که این منظره را دید تبسمی کرد و فرمود :
ای رفته و باز آمده بلهم گشته
نامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده سم گشته
ریشت ز عقب در آمده دم گشته
و الاغ ناگهان داخل شد . وقتی دلیلش را پرسیدند گفت روح یکی از مدرسان سابق این مدرسه در الاغ حلول کرده و از آن جهت وارد نمی شد که مبادا همکارانش او را باز شناسند . ولی چون ملتفت شد او را شناخته اند ناچار شد وارد شود .
آثار خیام :
۱/رساله فی الاحتیال بمعرفه مقدار الذهب و الفضه فی جسم مرکب منها (درباره شناختن مقدار زر و سیم موجود در جسمی که مرکب از طلا و نقره است . )
۲/ رساله فی الجبر و المقابله (به زبان عربیست و در زمان خود از بزرگترین کتابهای ریاضی بوده است .)
۳/رساله فی شرح ما الشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (درباره ی هندسه اقلیدسی )
۴/در طبیعیات
۵/لوازم الامکنه (در مورد تغییرات آب و هوا و فصول در شهرهای مختلف )
۶/روضه القلوب( بهترین کتاب فلسفی برای شناختن فلسفه خیام است .)
۷/نوروز نامه (یکی از معتبرترین کتابها در مورد آداب روسوم ایرانی )
۸/رباعیات خیام
۹/زیج ملکشاهی
و همچنین خیام دو بیتی هایی نیز به زبان عربی دارد .
خیام سرانجام در سال ۱۱۲۳ میلادی در نیشابور چشم از جهان فروبست و در نیشابور به خاک سپرده شد .
معمای ریاضی خیام :
سه دوست با نفری ۱۰۰ دینار برای خرید راهی بازار شدند . در حجره ای قندانی را دیدند و چون قیمت را از شاگرد حجره پرسیدند دانستند که ۳۰۰ دینار است . پس سکه های خود را روی هم گذاشتند و قندان را خریدند . پس از رفتن آنها شاگرد حجره به صاحب حجره گفت : من این قندان ۲۵۰ دیناری را به ۳۰۰ دینار فروخته ام تا سود بیشتری بکنیم . صاحب حجره خشمگین شده و دستور داد ۵۰ دینار را به صاحبانش بازگرداند . شاگرد به دنبال آنها رفت و در راه ۲۰ دینار از آن سکه ها را دزدید و چون آنها را باز یافت از ۳۰ دینار باقی مانده نفری ۱۰ دینار به هر کدامشان پس داد . بدین ترتیب آن سه نفر ، نفری ۹۰ دینار بابت قندان پرداخت کردند . ۳ تا ۹۰ دینار می شود ۲۷۰ دینار + ۲۰ دینار دزدیده شده = ۲۹۰ دینار . ۱۰ دینار از ۳۰۰ دینار اولیه چه شد؟!
۳*۹۰=۲۷۰+۲۰=۲۹۰
پاسخ معما در ادامه مطلب.
---------------------------------------------------------
یاری نامه :
درباره رباعیات عمر خیام : حسن دانشفر
ترانه های خیام : صادق هدایت
فلسفه شرق : مهرداد مهرین
------------------------------------------------
نقل شده از بزرگان پارسی گو
ادامه مطلب ...ایرانی بودن این روزها خیلی سخته.و.........
هیچ الگوی درستی وجود نداره
کسی نیست که جوونها با استناد اون حس کنن ایرانی باید عمل کنن
الگوهای اروپائی
لباس اروپائی.....
فیلم......سینما......ماشین........
همه و همه شده از دنیای غرب
شاید اگر همین ۴ تا تیکه فرش و گلیم و جاجیم هم نبود به کل دکور خونه ها میشد اروپائی
چه بسا خیلی ها هم دیگه وارد خونشون میشی هیچ حس نزدیکی نمیکنی
محیط کاملا تجملاتی به سبک رومی....انگلیسی.....فرانسوی.......
ولی ایرانی........
این قضیه در شهرهای بزرگ ............بیشتر به چشم میاد ...........
تهران که نام پایتخت ایران رو یدک میکشه
یک ابر شهر ..........که هیچ گوشه ای ازون به ادم احساس وطن رو نمیده
شاید اگر وارد محیط طرشت.......شهر ری .......و ۴ تا محله قدیمی دیگه بشی
حس کنی هنوز ایرانی هستن
ولی مناطق بالای شهر
اونم اگر از روی چشم هم چشمی نبود همین ۴ تا نمای هخامنشی رو قاطی معماری رومی نمیکردن
اوضاع مملکت هر روز خرابتر و ویرانتر میشه
ما با دست خود تیشه گذاشتیم بیخ ریشه هامون
فرشهای دست باف از میان رفتند
و صنعت فرشمون به دست مصری ها .....افغانها...و پاکستانیها افتاد
چرا؟؟؟؟؟؟؟ چون یک وطن فروش نقشه های فرشهامونو به مفت به اونها فروخت .......
مبلها جای خودشونو به تختهای فاخر ایرانی داد..........
موکت..........
کف پارکت .........یا همون چوبینه.........
کف سرامیک.......
جای فرشها و گلیمها رو گرفت
تابلوهای اروپائی جای مینیاتور روی دیوارها رو گرفت .جای تابلو فرشهای ..........
تاقچه های خونه ها جای خودشونو دادند به دکور و بوفه.......
گچ بریها ..........ایینه کاری............ همه و همه در میان گرانی محو و کمرنگ.........محدود به خانه اشراف شدند
اونم به سبکی کاملا رومی.........
شیشه های رنگی.....مینا..........از بین ما رفتند .........شیشه های بد رنگ رفلکس شدند باعث افتخار ایرانیها ......که نشون بدن چقدر با دنیای مدرن همراه هستند
اوروسی و گوشواره...........دالان و گماشته خونه........
۵ دری ووووووووو مدبخ خونه های قدیمی..........
پستو و سرداب خونه........
همه و همه درمیان این سبک معماری مدرن و قوطی کبریت سازی از بین رفتند
حوضهای قشنگ با کف فیروزه ای .................با ماهی سرخ و کوچولو فقط دیگه تو داستانها ازشون یاد میشه
الان میخوای بری خونه انچنانی کرایه کنی
میگن : آپارتمان اوپن........با سونا و جکوزی........
حالا یکی بیاد بگه : آخه اگر اشپزخونه کوفتی اوپن باشه .............چطور میشه جلوی اینهمه کثافت کاری رو با هود و هواکش گرفت
حالا خیلی ها دیگه مدرن بودنو در این سبک خونه میدونن و اصلا فکر اسیبهای جسمی و روحیش نیستند
سونا همون حمام سنتی خودمونه ..........اسمشو همچین خارجکیش کردن بیشتر نشون بدن روشنفکر و امروزی هستند
جکوزی.......یا چکوزی........نمیدونم کدوم...... ولی این همون خزینه قدیمی ایرانی .............
یک پاتیل مسی گونده میذاشتن دورشو ساروج میکردن..........بعد از راه تنبوشه های ساروجی اب رو هدایت میکردن توش..............
یک گود خیلی بزرگ که ادم اگر توش میایستاد تا گردن اب توش بود
زیر این گود کوره بود که روشنش میکردن
اب گرم میشد
مرد و زن وقتی میرفتن حمام توش شنا میکردن و حال میامدن.........
ایرانیها همیشه در معماری و سبک خونه هاشون پیشتاز بودن.......
و همین چیزها اروپائی ها رو وادار کرد زندگیشونو عوض کنن
حالا همون خزینه ما شده جکوزی اونا
حالا دیگه این چیزا رو میشه توی موزه ها ازش یاد کرد
اگر به بچه امروزی بگی چراغ گردسوز چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
همچین نگاهت میکنه انگار بهش گفتی موشک هوا کنه
خلاصه ما خیلی مفت اصالتهامونو از دست دادیم.........
و فقط ادای ادمهای اصیل رو درمیاریم
گلدونهای شمعدانی (شعمدانی ) و حسنی یوسف جای خودشونو دادن به گلهای اپارتمانی که اسمهای خارجکی دارند
دیگه خونه ای حیاط نداره که بخواد درخت داشته باشه
دیگه کمتر کسی به یاد داره روز اول نوروز اویشن خشک بریزه جلوی درب خونش که به همه بگه نوروز رو جشن گرفته
دیگه کسی نمیدونه قاشق زنی چیه ؟
چهارشنبه سوری تبدیل شده به جنگ فشفشه و ترقه..........
آتش تقدس خودشو از دست داده.........مردم فراموش کردن نباید آتش رو با اب خاموش کرد
و فراموش کردند قبل از روشن کردنش دعا بخونن
مردم از یاد بردن اب مظهر پاکیه.........
وگرنه اینهمه اشغال و پساب صنعتی رو سرازیر ابهای رودخونه ها نمیکردند
خاک دیگه هیچ قدرت و ابهتی نداره..........
مردم به راحتی بهش توهین میکنه
تهرانیها اصلا نمیدونن افتاب چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه مردم به خاطر ارامش زیر نور خورشید دراز کش نمیشن
خانمهای شهری میرن سالنهای سولاریوم......نه به خاطر اینکه از نور استفاده کنن
میخوان به سبک اروپائیهای آفتاب ندیده تنشونو برنزه کنن تا همچین اونجائی تر بشن
دیگه کسی نمیگه رفتم تماشای گلاب گیری کاشان
به جاش با افتخار میگه : ماه پیش تعطیلات رفته بودیم سواحل اسپانیا.........
زعفرون مرغوب ایرانی باید در بسته های اسپانیایی به نام اسپانیا فروخته شه
مشروب عالی و درجه یک شیراز و اصفهان و قزوین توی شیشه های فرانسوی و ایتالیایی صادر میشه
تازه اینا همش قاچاقیه.......... کی به کیه؟؟؟؟؟؟ مردم اینقدر تو سرشون خورده چیکار دارند که کشورشون بزرگ ترین صادر کننده کنستانتره و اسانس میوه هاست...........
کی به کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایرانی دیگه فقط تو ارمنستان و تاجیکستان و کشورهای تابعه قدیمی وجود داره
رقصهای اصیلمونو اونا انجام میدن
فراموش کردیم چقدر شاد و زیبا بودیم
فراموش کردیم زنهای ایرانی با اون ظرافت فقط مال طرح های مینیاتور نبودن
که در حقیقت زن ایرانی مظهر ظرافت و زنانگی بوده
لباسهای ابریشم و حریر............
زر بافتهای زیبا........
تاجهای سر..........
جلیقه های زیبا..........
گیوه های ظریف............
چاروق و لچک.......
همه و همه شدن عقب موندگی
لباسهای تنگ و اب رفته اروپائی شدن تجدد و امروزی بودن
مردهای هیکلی و قوی و رعنامون.................شدن کوتاه و لاغر و ریقو ووارفته..........
زنهای ظریف و کشیده
شدن کوتاه و خپل با شکمهای...............
ناراحتی قلبی ......... دپرس..........افسردگی........موج بیماریهای مختلف
الان وقتی یکی تو ایران مریض نباشه همه میگن این اونوره ابیه........از اون ور امده بذار یک مدتی بگذره خودش میفهمه دنیا دست کیه ووووووووووو مثل ما میشه
مملکتی که در تاریخ به نیکی ازش یاد کردند چرا؟؟؟؟::::::: چون مرمانش به نجابت .پاکی....راستگوئی.......شهره بودند
الان در کلاهبرداری......دروغ..زیر ابزنی.......و کلک شهره شدند ........
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا هر روز به اینکه به غربیها نزدیکتر میشیم افتخار میکنیم
چرا باید خواننده اروپائی بشه برامون الگو
چرا پسرهامون بند میندازن اون صورتهاشونو..........نخ میکنن ابروهاشونو..........
چرا دخترها خشن شدن/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روح ایرانی بودنو گم کردیم..........
همش داریم میزنیم تو سر همدیگه
پسرها میرن کلی پول بیزبون میدن این آرایشگرهای عزیز........مثل این برق گرفته ها موهاشونو میکنن سیخ
حالا خودش یک قد داره ۱۷۰ به زور....... وزنش به زور ۴۰ تا میشه.......
دک و پوزشم با اون ریشهای مسخره دراز......... با این موهای ..........میشه مرده از گور فرار کرده
آخه پسر..........این قیافه ....نه تنها تو رو امروزی جلوه نمیکنه...........بلکه با اون ۴ تا خرمهره تو گردنتو و زنجیر اویزون از شلوارت میشی این هیپی ها......و خیابونیهای اروپا و امریکا........
چرا هیچ کس نیست بیاد یکم یاد بده اصول رو ...........
اصلا میدونید توی اروپا و امریکا هر چیزی تعریف شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر موهاتو بکنی تاج خروس ...........
حلقه از هر جای بدنت رد کنی.... و پر از گوشواره و کوفت بشی جزو یک فرقه خاصی
اگر گوشهاتو تیز کنی........
اگر مو هاتو فر کنی....... اگر شلوارتو تیغ تیغی کنی
اگر انگشتر توی هر انگشت دستت بندازی
اگر تاتو کنی......... اینا هر کدوم تعریف داره...............
اینا گروهای رپ.هیپی.....شیطان پرست .متالیکا......راک..... وخیلی چیزهای دیگست که بهش اعتقاد دارند
اونها بر اساس اعتقاد لباس میپون نه تقلید
ولی توی جوون ایرانی که نشستی ۴ تا مدل ازون ماهواره کوفتی در اوردی
هیچ نگاه به ادمهای فرهیخته و پیشرفته و پولدار اروپائی کردی ...........ببینی اونا چطوری لباس میپوشن
نگاه به ۴ تا بازیگر و خواننده نکن........... پول و نونش تو این کاره..........
ولی وقتی بری سر بزنی تو زندگی عادیشون میبینی خیلی ساده و راحتن
اخه هم وطن من ................ اینهمه تقلید کورکورانه
دخترا .........میرن میدن موهای نازنین و بلندشونو تیغ تیغی میزنن........... اسمشم میذارن مدل ماهواره.............
بعد موها موخوره میشه..........
اینقدر شامپوهای اروپائی میبندن به نافش
بعد میگن چرا کم پشت شد
دخترا اکثرا دارن کچل میشن
پسرها که خدا رو شکر کچل هستند
-------------------------------------------------
درد یکی دو تا نیست
وقتی خودمون از ایرانی بودن هیچی نمیدونیم
چطور میتونیم مورد احترام ملل دیگه باشیم
عربها بد
عربها کثیف
عربها خون ما ایرانیها رو کردن تو شیشه
ولی میبینید چطور تو تلوزیونشون لباسهاشونو حفظ کردند..........
خواننده هاشون لباس غربی به تن دارند ولی خانواده ها اصلا اهمیت نمیدن
اکثرا عربها به انگلیسی و فرانسوی تسلط دارند ولی خودشونو گم نکردند
ببینید وقتی وارد کشورهای عربی میشید به وضوح حس میکنید عرب هستند
وقتی وارد ترکیه میشید میبینید بر عکس اونهمه تبلیغ برای اروپائی سازی اینا هنوز ترک هستند
ساده........ و بسیار قانع
هندیها........ هنوز لباسشونو که یک ملکه ایرانی براشون طرح زد دارند
ساری هندی .......... لباسی بود که آذر دخت ملکه ساسانی ....... برای اینکه دختران هندی از دختران ایرانی جدا باشند طراحی کرد ........
ولی الان ساری هندی یکی از برترینهای لباس دنیاست ..........
که خود ما هم با فتخار میگیم: لباس هندی خریدم
-----------------------------------------
چینی ها......... با اینکه خیلی عوض شدن.......
ولی ورزشها.......غذا ها........و سبک معماریشون.........هنوز از دست ندادن.........
با اینهمه جمعیت
ولی هنوز هویت دارند
ژاپنیها........
کره ایها...........
میبینید اونا با یک یانگوم که نصف تاریخش دروغ محض بود خودشونو در دنیا مطرح کردند
اونوقت ما با دست خود منکر تاریخ میشیم..........تاریخ با شکوه ایرانی
-------------------------------------
دلم خیلی پر..........
میخوام از ایران بنویسم
از ایرانی بودن
-----------------------------------------
از خود بیگانگی..........
همه چیز رو با هم قاطی کردیم
--------------------------------------------