بی گاهان به غربت به زمانی که خود در نرسیده بود - چنین زاده شدم در بیشه جانوران و سنگ، و قلبم در خلاء تپیدن آغاز کرد *** گهواره تکرار را ترک گفتم در سرزمینی بی پرنده و بی بهار نخستین سفرم باز آمدن بود ازچشم اندازهای امید فرسای ماسه و خار، بی آن که با نخستین قدم های نا آزموده نوپائی خویش به راهی دور رفته باشم نخستین سفرم باز آمدن بود