نسل برتر

جمع دوستان.........به وبلاگ ما خوش اومدین.......

نسل برتر

جمع دوستان.........به وبلاگ ما خوش اومدین.......

صبر ؟‌؟‌؟‌

اما صبر....!!!. 

 ...آنانکه صبر را به معنی بردباری الاغ منشانه و بار کشی حمال مآبانه، تفسیر کرده اند و از آن فلسفه ی تسلیم پذیری و ذلت و تن دادن به زور ، و ظلم وحق کشی ، و تجاوز و سکوت کردن در برابر هر فاجعه ای و جنایتی ، و هر منکری را دیدن و هر ستمی را کشیدن ، و هر قلدری و قداره بندی و غارت و خیانتی را دیدن، و هر تعدی را به حقیقت ، به اسلام ، به مردم ، به ارزش های انسانی ، به مقدسات اعتقادی ، و حتی به شرف خویش تحمل کردن ، و دم بر نیاوردن ، و سروکار همه را به قیامت انداختن ، و سرنوشت عدالت و انتقام و اصلاح و احقاق حق ، و طرد قدرتها ی ظالم و فاسد و ضد انسان را به آخرالزمان و ظهور حضرت، موکول کردن ... را استنباط کرده و به خورد مردم داده اند ؛

همه کارگزاران جور و سحره ی فرعون و نفاثات فی العقد ، و خناسهای وسوسه گری بوده اند که از خون حسین افیونی ساختند و از صبر نیز هروئین، قرص خواب و واکسن مرگ و داروی بیهوشی ، تا راه تجاوز و چپاول و جنایت پیش پای تاتارهای غارتگر و ویرانگر و آدم کش هموار گردد ، و خانه برای ورود دزدها امن و آرام باشد ، و نمرودها در خدایی کردن و قارون ها در غارت کردن خیالشان راحت باشد ، و مطمئن که از هیج کس صدایی بر نمی خیزد! هیچ کس لب به اعتراض نمی گشاید ، و هیچ کسی دستی بلند نمی کند و سری بالا نمی کند ، و حتی از جایش جنب نخواهد خورد ؛ که  " سم صبر "  به اینها تزریق شده و پیکرشان فلج و خونشان مسموم و سرشان گیج و بی هوش شده است، و آثار حیات ، جز در روده هایشان ، به کلی محو شده است! و در برابر هیچ ضربه ای عکس العمل نشان نمی دهند .

 " سم صبر" !!!!

 

اما شما خواهرم ، برادرم ، ای  " مادر"  ،  "ای پدر "  ،  با صبر کاری کردید که فرزندانتان با شهادت کردند ! و کیست که نداند کار شما سخت دشوار بوده است ، صبر شما شهادتی است که یک عمر استمرار دارد ، صبوری چون شما ، در هر دم ، با هر نفس به شهادتی می رسد.

فرزندان شما  " مرگ سرخ " را برای این نسل تفسیر کرده اند و شما " صبر

سرخ" را!!! 

 

پدر و مادر ما متهمیم

معلم شهید دکتر علی شریعتی

شهربانو آتوسا دختر کوروش کبیر

شهربانو آتوسا

شهربانو آتوسا دختر کوروش بزرگ هخامنشی-همسر داریوش بزرگ هخامنشی و مادرخشایارشاه بزرگ هخامنشی بود.

شهربانو آتوسا دختر کوروش بزرگ هخامنشی-همسر داریوش بزرگ هخامنشی و مادرخشایارشاه بزرگ هخامنشی بود.

 

این زن نیک سیرت ،پاک دامن و با خرد یکی از مهمترین نقشها را در تاریخ با شکوه ایران و در دروه دربار داریوش بزرگ اجرا میکرد.این گلبانوی ایران هم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد.

 

ایشان بزرگترین نقش مهم را در امور مملکتی اجرا میکرد و در عین حال بهترین یاور روحی و روانی برای داریوش همسر تاجدارش بود.ایشان در نبرد با شورشیها و نیز یونانیها داریوش را همراهی میکرد و به ایشان قدرت میداد.

داریوش در وصیتنامه خود به خشایارشاه بزرگ فرمود: مادرت آتوسا به گردن من حق دارد پیوسته وسایل آسایش و راحتی اش را فراهم ساز.

خشایار عاشق مادرش آتوسا بود زیرا آتوسا مادری مهربان ،دلسوز و غم خوار بود.

ایشان دختری مهربان برای پدر بزرگوارش کوروش-همسری مهربان برای داریوش-و مادری دلسوز برای خشایار بود.

 

آتوسا بانویی زیبا بود و به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت.

اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.  

جشن سده

 جشن سده

جشن بزرگ آتش با خاستگاه کیهانی

رضا مرادی غیاث آبادی

جشن «سَـدَه» بزرگترین جشن‌ آتش و یکی از کهن‌ترین آیین‌های گروهی و اشتراکی شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن و در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته و هنوز هم کم‌‌وبیش بر می‌افروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند.

گستره جشن  

در گذشته، جشن سده در گستره پهناوری از آسیای کوچک (آناتولی) تا استان سین‌کیانگِ چین یعنی در سرتاسر ایران بزرگ، در بین همه مردمان، فارغ از هر قومیت یا گرایش دینی رواج داشته و به مانند نوروز در روایت‌های مکتوب تاریخی به آن اشاره شده است.

امروزه تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، این مراسم در میان روستا‌نشینان شمال شرقی کشور (همچون آزادوَر و روستاهای دشت جوین)، در بخش‌هایی از افغانستان و آسیای میانه (با نام «خِـرپَـچار»)، در کردستان (پیرامون سلیمانیه و اورامانات)، نواحی مرکزی ایران (با نام‌های «هله‌هله»، «کُـرده»، «جشن چوپانان») و در میان برخی روستانشینان و عشایر لرستان، کردستان، آذربایجان و کرمان رواج دارد.

همانگونه که گفته شد ، یکی از سرزمین‌هایی که جشن سده را برگزار می‌دارند، روستاهای دشت جوین در خراسان و به ویژه روستای «آزاد ور» است. این روستا در جنوب خاوری جاجرم و در کنار خط راه‌آهن خراسان و ایستگاه آزادور واقع شده است. در این روستای کهنسال و روستاهای پیرامون آن، جشن سده پس از چند هزار سال با شکوه فراوان برگزار می‌شود. چشم‌انداز دشت جوین در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه و شادی و آوازخوانی مردم و جوانان، بسیار زیبا و دیدنی است. بر بام خانه ها و بر فراز کوه‌های اطراف، آکنده از بوته‌های فروزانی است که سراسر دشت را آتشباران و چراغانی کرده‌اند. هیزم این مراسم از بوته خاصی فراهم می‌شود که به نام محلی جشن، «سـرِه» (sare) نامیده می‌شود. مردم منطقه از چند روز پیش از سده به گردآوری این بوته می‌پردازند.  

 

سرودخوانی در جشن سده، روستای آزادور خراسان

عکس از غیاث آبادی، دهم بهمن 1380 

 

جشن سده آزادور در گذشته در چند روز متوالی برگزار می‌شده است و اکنون دوست خوبم آقای خسرو زیباکیان از ناحیه کوهستانی وخان در پامیر (خاور افغانستان) خبر داده است که مردمان آن ناحیه هنوز هم جشن سده را در پنج روز متوالی منتهی به دهم بهمن برگزار می‌کنند. در اینجا لازم می‌دانم از همه مردم مهربان روستای آزاد ور، به ویژه خانوانده برادران آزادوری و مادر آگاه به باورهای کهن آنان که دوبار در جشن سده سال‌های 1380 و 1381 من و همراهان مرا برای پژوهش‌های میدانی به روستای کوچک و دوست‌داشتنی خود دعوت کردند، سپاسگزاری کنم.

با اینکه در هیچیک از متون پهلوی و منابع زرتشتی عصر ساسانی و پس از آن، نامی از جشن سده و مراسم آن برده نشده و پیداست که این جشن در مغایرت با سنت زرتشتی بوده است؛ اما خوشبختانه در دوران معاصر این مراسم در میان هم‌میهنان زرتشتی نیز رایج شده است که البته در شیوه برگزاری، به برخی آیین‌های کهن و گاه مهم آن توجه نمی‌شود. روشن کردن تعداد زیادی کُـپه‌های جداگانه آتش از ویژگی‌های این مراسم بوده و در همه متون کهن به آن اشاره شده؛ اما برافروختن تنها یک کُـپه آتش در منافات با آیین کهن است. همچنین با انجام مراسم توسط موبدان، جشنی ملی تبدیل به مراسمی دینی شده و بتازگی با سخنرانی‌های مقامات رسمی در حال تبدیل شدن به مراسمی تشریفاتی است. رواج این شیوه موجب می‌شود تا برگزاری جشنی همگانی، در انحصار گروهی خاص قرار بگیرد و دیگران حداکثر تماشاگر مراسم باشند. جشن سده در میان بسیاری از زرتشتیان و از جمله پارسیان هند در چهارم بهمن (برابر با دهم بهمن ماه در گاهشماری یزدگردی) برگزار می‌شود.

دلایل برگزاری جشن  

جشن سده هیچگاه به هیچیک از اقوام یا ادیان باستان ارتباطی نداشته و همواره جشنی ملی و برگرفته از شرایط اقلیمی و رویدادهای کیهانی بوده است. قدمت زیاد این مراسم باعث شده تا در باره دلایل برگزاری آن روایت‌های بسیار متعدد و متناقضی در منابع قدیم ثبت شود.

یکی از دلایلی که برای پیدایش سده یاد می‌کنند همانا کشف آتش توسط هوشنگ‌شاه در شاهنامه فردوسی است. باید گفت که داستان کشف آتش در زمان هوشنگ، هیچگاه باور ایرانیان نبوده و از ساخته‌های جدیدتر است. این فرضیه امروزه مورد توجه بیشتر شاهنامه‌شناسان قرار گرفته و از جمله در نسخه‌های تصحیح شده آقایان، استاد جلال خالقی مطلق و مصطفی جیحونی، داستان کشف آتش به دلایل بسیاری در زمره بیت‌های افزوده شده و الحاقی شاهنامه آورده شده است. از سویی از این داستان در هیچیک از متون تاریخی مقدم بر شاهنامه و گاه متاخر بر آن یاد نشده است و همچنین می‌دانیم که کشف آتش بسیار کهن‌تر از عصر هوشنگ است که با توجه به اشاره‌های شاهنامه در باره چگونگی و دستاوردهای زندگی انسان در آن دوره (ساخت ابزار ریزسنگی، یکجا‌نشینی، آغاز کشت‌وزرع و اهلی کردن برخی حیوانات)، می‌بایست با دوره‌ای منطبق باشد که در باستان‌شناسی بنام «میان‌سنگی/ مزولیت» (حدود 15000 تا 10000 سال پیش) خوانده می‌شود. و از سوی دیگر این بیت‌ها در ‌برخی نسخه‌های متقدم شاهنامه و از جمله کهن‌ترین آن (دست‌نویس فلورانس) وجود ندارد.

نگارنده بر این باور است که پیدایی این جشن (مانند بسیاری مناسبت‌های دیگر) نه فقط یک دلیل، بلکه دلایل متعددی دارد که همزمانی آنها بر اهمیت جشن افزوده است. نخست اینکه، اشاره‌های فراوانی که از داستان‌ها و ترانه‌های مردمی بدست می‌آید؛ نشانگر به ستوه آمدن مردم از یخبندان و آرزو برای رفتن سرما و یا کاستنِ از شدت آن بوده و همین نکته مهمترین دلیل پیدایش این مراسم و بر افروختن آتش‌هایی در مبارزه نمادین با سرماست. بجز این، به نظر می‌آید که چند واقعه کیهانی نیز در پیدایش این آیین بی‌تاثیر نبوده است. نخست اینکه جشن سده در چهلمین روزِ شب یلدا یا شب زایش خورشید (انقلاب زمستانی) برگزار می‌شود و جشن چهلمین روز تولد خورشید است. دوم اینکه، دهم بهمن ماه، یکی از دو هنگامِ سال است که در عرض‌های بالایی ایران‌زمین، طول تاریکی کامل آسمان 12 ساعت تمام است. سوم اینکه، می‌دانیم ارتباط واژه  «سده» با عدد «سد/ صد» هنوز به اثبات نرسیده است. در زبان اوستایی واژه «سَـد» به گونه جالبی هم به معنای «فرو رفتن/ غروب کردن» و هم به معنای متضاد آن یعنی «بر آمدن/ طلوع کردن» آمده است. همچنین واژه «سَـذِه» در اوستا، هم به معنای طلوع کردن و هم به معنای غروب کردن آمده است که به گمان برگرفته از رویداد زیر است:

در حدود پنج هزار سال پیش و در نخستین شب‌های شب‌های بهمن‌ماه، رویداد جالبی رخ می‌داده که بعید نیست با آیین‌های جشن سده در پیوند باشد. این رویداد عبارت است از طلوع و غروب همزمان دو ستاره پرنور و درخشان آسمان به نام‌های «سماک رامح» و «نسر واقع» در شمال شرقی و شمال‌غربی آسمان سرشبی. در آن زمان ستاره زرین «سماک رامح» در آسمان سرشبی عرض‌های بالایی ایران‌زمین و در افق شمال‌شرقی، به تازگی طلوع کرده و ستاره سپید‌فام و درخشان «نسر واقع» در همان هنگام و در افق شمال‌غربی، آماده غروب کردن بوده است. احتمالاً طلوع و غروب همزمان دو ستاره درخشان آسمان، موجب پیدایی معنای دوگانه و متضاد واژه‌های اوستایی «سد» و «سذه»، و نیز عاملی دیگر برای جشن سده بوده است. 

این گفتار در کتابی از همین نگارنده به نام «نوروزنامه- پنجاه گفتار در زمینه پژوهش‌های ایرانی» (تهران، 1386) و نیز در نشریه‌های گوناگون منتشر شده است. 

http://www.ghiasabadi.com/jashnesada.html 

برگرفته از وبلاگ پژوهشهای ایرانی ......نوشته رضا مرادی غیاث آبادی